دهی از دهستان تراکمۀ بخش کنگان شهرستان بوشهر واقع در 122 هزارگزی جنوب خاوری کنگان کنار راه فرعی لار به گله دار. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن گرم سیری مالاریایی است. سکنۀ آن 296 تن می باشد. آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات، حبوبات، تنباکو و پیاز و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی از دهستان تراکمۀ بخش کنگان شهرستان بوشهر واقع در 122 هزارگزی جنوب خاوری کنگان کنار راه فرعی لار به گله دار. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن گرم سیری مالاریایی است. سکنۀ آن 296 تن می باشد. آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات، حبوبات، تنباکو و پیاز و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
محمد تکش خان بن الب ارسلان بن اتشتربن محمد بوشتکین. بعد از پدر پادشاهی بدو تعلق گرفت. میان او و سلاطین غور در تنازع کار خراسان محاربات رفت، سلطان شهاب الدین غوری از او منهزم شد، پس صلح کردند. وی به سال 617 هجری قمری درگذشت. رجوع به تاریخ گزیده چ لندن ج 1 صص 494- 498 شود یاقوتی، امیر اسماعیل خال برکیارق بود و به دستور ترکان خاتون به جنگ برکیارق رفت و به سال 486 هجری قمری در حدود کرخ میان آنان جنگ درگرفت. برکیارق پیروز شد و قطب الدین اسماعیل اسیر گشت و در رمضان همان سال کشته شد. (تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 450) ایلبک. از اطرافیان سلطان محمود بن سام بود. در زمان وی بر هند مستولی شد و دهلی را دارالملک ساخت و پس از وی غلامش شمس الدین به جای وی پادشاه شد و سلطان لقب یافت و مدتی سلاطین دهلی از نسل او بودند. (تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 412 و 413) طاوس سمنانی. از وزرای میرزا ابوالقاسم بابر و میرزا سلطان ابوسعید بود. وی پس از واقعۀ قراباغ به هرات رفت و پس از آن به صوب عراق و آذربایجان عزیمت کرد و به سال 900 هجری قمری در 72 سالگی وفات یافت. (رجال حبیب السیر ص 161) سلیمانشاه بن خواجه محمود. وزیر شاه شجاع. در جنگی که بر سر شیراز میان شاه محمود و شاه شجاع درگرفت و به پیروزی شاه شجاع و فتح شیراز منتهی گشت، شاه شجاع وزارت به خواجه قطب الدین مسلم داشت. (تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 703) ملک قطب الدین، وی در هنگامی که امیر مبارزالدین محمد کرمان را مستخلص کرد عازم خراسان شد و لشکری از ملک هرات خواست تا بدین وسیله بر کرمان مستولی شود ولی سرانجام شکست خورد. رجوع به تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 632 شود عبدالله بن محیی بن محمود انصاری خزرجی سعدی، مقیم شیراز. از عرفای اواخر قرن نهم هجری است. او راست: 1- ابواب الخیر. 2- تخمین الاعمار. سال وفاتش به دست نیامد. رجوع به الذریعه ج 4 ص 14 و ریحانه الادب ج 3 ص 39 شود مولانا قطب الدین، از نزدیکان و درباریان امیر تیمور گورکان است که به رسالت پیش سلطان احمد رفته و پیام محبت و دوستی امیر تیمور را به وی ابلاغ کرده است. رجوع به تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 737 شود شاه محمود، فرزند امیر مبارزالدین محمدخان. وی در جمادی الاول سال 737 هجری قمری متولد شد و در 9 شوال سال 776 در اصفهان درگذشت. رجوع به تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 448 شود تاینگو. شوهر و برادرزادۀ خان ترکان دختر قتلغخان است. قطب الدین پس از براق دو سال حکومت کرمان را داشت. رجوع به تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 529 شود پهلوان ابن عمادالدین. نایب و ولی عهد اتابک نصره الدین احمد بود. رجوع به تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 546 شود
محمد تکش خان بن الب ارسلان بن اتشتربن محمد بوشتکین. بعد از پدر پادشاهی بدو تعلق گرفت. میان او و سلاطین غور در تنازع کار خراسان محاربات رفت، سلطان شهاب الدین غوری از او منهزم شد، پس صلح کردند. وی به سال 617 هجری قمری درگذشت. رجوع به تاریخ گزیده چ لندن ج 1 صص 494- 498 شود یاقوتی، امیر اسماعیل خال برکیارق بود و به دستور تَرکان خاتون به جنگ برکیارق رفت و به سال 486 هجری قمری در حدود کرخ میان آنان جنگ درگرفت. برکیارق پیروز شد و قطب الدین اسماعیل اسیر گشت و در رمضان همان سال کشته شد. (تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 450) ایلبک. از اطرافیان سلطان محمود بن سام بود. در زمان وی بر هند مستولی شد و دهلی را دارالملک ساخت و پس از وی غلامش شمس الدین به جای وی پادشاه شد و سلطان لقب یافت و مدتی سلاطین دهلی از نسل او بودند. (تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 412 و 413) طاوس سمنانی. از وزرای میرزا ابوالقاسم بابر و میرزا سلطان ابوسعید بود. وی پس از واقعۀ قراباغ به هرات رفت و پس از آن به صوب عراق و آذربایجان عزیمت کرد و به سال 900 هجری قمری در 72 سالگی وفات یافت. (رجال حبیب السیر ص 161) سلیمانشاه بن خواجه محمود. وزیر شاه شجاع. در جنگی که بر سر شیراز میان شاه محمود و شاه شجاع درگرفت و به پیروزی شاه شجاع و فتح شیراز منتهی گشت، شاه شجاع وزارت به خواجه قطب الدین مسلم داشت. (تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 703) ملک قطب الدین، وی در هنگامی که امیر مبارزالدین محمد کرمان را مستخلص کرد عازم خراسان شد و لشکری از ملک هرات خواست تا بدین وسیله بر کرمان مستولی شود ولی سرانجام شکست خورد. رجوع به تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 632 شود عبدالله بن محیی بن محمود انصاری خزرجی سعدی، مقیم شیراز. از عرفای اواخر قرن نهم هجری است. او راست: 1- ابواب الخیر. 2- تخمین الاعمار. سال وفاتش به دست نیامد. رجوع به الذریعه ج 4 ص 14 و ریحانه الادب ج 3 ص 39 شود مولانا قطب الدین، از نزدیکان و درباریان امیر تیمور گورکان است که به رسالت پیش سلطان احمد رفته و پیام محبت و دوستی امیر تیمور را به وی ابلاغ کرده است. رجوع به تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 737 شود شاه محمود، فرزند امیر مبارزالدین محمدخان. وی در جمادی الاول سال 737 هجری قمری متولد شد و در 9 شوال سال 776 در اصفهان درگذشت. رجوع به تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 448 شود تاینگو. شوهر و برادرزادۀ خان ترکان دختر قتلغخان است. قطب الدین پس از براق دو سال حکومت کرمان را داشت. رجوع به تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 529 شود پهلوان ابن عمادالدین. نایب و ولی عهد اتابک نصره الدین احمد بود. رجوع به تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 546 شود
عبدالله امامی. قاضی خراسان است. نسبت وی به ابوبکر صدیق میرسد. وی در عصر امیر تیمور گورکان میزیست. (رجال حبیب السیر ص 72 و جزء 3 از جلد حبیب السیر ص 90) حبش، امیر عمید. از امیران مغول است. وی از طرف جغتای و جانشینان او حکومت ماوراءالنهر راداشت. (فهرست کتاب خانه مدرسه سپهسالار ج 2 ص 613) محمد آدم. از اطبا و پزشکان بود و به سال 904 هجری قمری وفات یافت. (رجال حبیب السیر ص 184)
عبدالله امامی. قاضی خراسان است. نسبت وی به ابوبکر صدیق میرسد. وی در عصر امیر تیمور گورکان میزیست. (رجال حبیب السیر ص 72 و جزء 3 از جلد حبیب السیر ص 90) حبش، امیر عمید. از امیران مغول است. وی از طرف جغتای و جانشینان او حکومت ماوراءالنهر راداشت. (فهرست کتاب خانه مدرسه سپهسالار ج 2 ص 613) محمد آدم. از اطبا و پزشکان بود و به سال 904 هجری قمری وفات یافت. (رجال حبیب السیر ص 184)
سعید بن هبه الله بن حسن، مکنی به ابومحسن یا ابوالحسین. از علماء و محدثان و مفسران بزرگ شیعه است. وی از شیخ طبرسی و عمادالدین طبری و سید مرتضی و سیدمجتبی رازی و پدر خواجه نصیر طوسی و جمعی دیگر روایت کرده و از مشایخ ابن شهرآشوب و شیخ منتخب الدین است. او راست: 1- آیات الاحکام، که به نوشتۀ مؤلف الذریعه موافق آنچه از ریاض العلماء نقل شده همان فقه القرآن است، و به نوشتۀ امل الآمل غیر آن است و به هرحال قطب راوندی نخستین کس است که به شرح و تفسیر آیات الاحکام پرداخته است. 2- احکام الاحکام. 3- الاختلافات الواقعه بین الشیخ المفید و السید المرتضی فی بعض المسائل الکلامیه، در این کتاب از نودوپنج مسئلۀ اخلاقی یاد کرده است. 4- اسباب النزول، و این کتاب از مآخذ و مدارک بحار الانوار است. 5- الاعراب (الاغراب) فی الاعراب. 6- ام القرآن. 7- الانجاز فی شرح الایجاز. 8- البحر. 9- بیان الانفرادات. 10- تحفه العلیل فی الادعیه و الآحراز و الاداب. 11- تفسیر القرآن، این کتاب به تفسیر قطب معروف است. 12- تهافت الفلاسفه، یک نسخه از این کتاب در کتاب خانه رضویۀ مشهد موجود است. 13- جنی الجنتین فی ذکر ولد العسکریین. 14- جواهرالکلام فی شرح مقدمه الکلام. 15- الخرائج و الجرائح. 16- خلاصه التفاسیر، این کتاب مشتمل بر ده مجلد است، مؤلف الذریعه از خلاصۀ فهرست کتابخانه های استانبول استظهار کرده که نسخۀ آن در کتاب خانه علی پاشا که متصل به توپخانه است موجوداست. 17- الدعوات. 18- الرایع فی الشرایع. 19- زهر المباحثه و ثمر المنافثه. 20- شرح العوامل الماءه. 21- شرح الکلمات الماءه لأمیرالمؤمنین. 22- ضیاء الشهاب، و این شرحی است بر کتاب شهاب قاضی قعناعی. 23- قصص الانبیاء. 24- اللباب فی فضل. 25- المزار. 26- المستقصی فی شرح الذریعه، و این شرح ذریعۀ سید مرتضی است و سه مجلد است. 27- المغنی فی شرح النهایه، این کتاب دارای ده جلد است و ظاهراً شرح نهایۀ شیخ طوسی است. 28- منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید در شرح خود بر این کتاب مناقشاتی دارد و گوید: وی نخستین شارح نهج البلاغه است ولی موافق تحقیق مستدرک الوسایل اولین شارح نهج البلاغه ابوالحسن بیهقی است. 29- الناسخ و المنسوخ من القرآن. 30- نفثهالمصدور، و این کتاب مشتمل بر منظومات اوست. از اشعار اوست: بنوالزهراء آباء الیتامی اذاما خوطبوا قالوا سلاماً هم حجج الاله علی البرایا فمن ناواهم یلق الاثاما فکان نهارهم ابداً صیاما و لیلهم کما تدری قیاما. وی در روز چهارشنبه 14 شوال 537 هجری قمری در شهر قم درگذشت و در صحن بزرگ حضرت معصومه دفن شد، قبر وی تاکنون مشهور و مزار است. (روضات الجنات) (قصص العلماء) (الذریعه) (ریحانه الادب)
سعید بن هبه الله بن حسن، مکنی به ابومحسن یا ابوالحسین. از علماء و محدثان و مفسران بزرگ شیعه است. وی از شیخ طبرسی و عمادالدین طبری و سید مرتضی و سیدمجتبی رازی و پدر خواجه نصیر طوسی و جمعی دیگر روایت کرده و از مشایخ ابن شهرآشوب و شیخ منتخب الدین است. او راست: 1- آیات الاحکام، که به نوشتۀ مؤلف الذریعه موافق آنچه از ریاض العلماء نقل شده همان فقه القرآن است، و به نوشتۀ امل الآمل غیر آن است و به هرحال قطب راوندی نخستین کس است که به شرح و تفسیر آیات الاحکام پرداخته است. 2- احکام الاحکام. 3- الاختلافات الواقعه بین الشیخ المفید و السید المرتضی فی بعض المسائل الکلامیه، در این کتاب از نودوپنج مسئلۀ اخلاقی یاد کرده است. 4- اسباب النزول، و این کتاب از مآخذ و مدارک بحار الانوار است. 5- الاعراب (الاغراب) فی الاعراب. 6- ام القرآن. 7- الانجاز فی شرح الایجاز. 8- البحر. 9- بیان الانفرادات. 10- تحفه العلیل فی الادعیه و الآحراز و الاداب. 11- تفسیر القرآن، این کتاب به تفسیر قطب معروف است. 12- تهافت الفلاسفه، یک نسخه از این کتاب در کتاب خانه رضویۀ مشهد موجود است. 13- جنی الجنتین فی ذکر ولد العسکریین. 14- جواهرالکلام فی شرح مقدمه الکلام. 15- الخرائج و الجرائح. 16- خلاصه التفاسیر، این کتاب مشتمل بر ده مجلد است، مؤلف الذریعه از خلاصۀ فهرست کتابخانه های استانبول استظهار کرده که نسخۀ آن در کتاب خانه علی پاشا که متصل به توپخانه است موجوداست. 17- الدعوات. 18- الرایع فی الشرایع. 19- زهر المباحثه و ثمر المنافثه. 20- شرح العوامل الماءه. 21- شرح الکلمات الماءه لأمیرالمؤمنین. 22- ضیاء الشهاب، و این شرحی است بر کتاب شهاب قاضی قعناعی. 23- قصص الانبیاء. 24- اللباب فی فضل. 25- المزار. 26- المستقصی فی شرح الذریعه، و این شرح ذریعۀ سید مرتضی است و سه مجلد است. 27- المغنی فی شرح النهایه، این کتاب دارای ده جلد است و ظاهراً شرح نهایۀ شیخ طوسی است. 28- منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید در شرح خود بر این کتاب مناقشاتی دارد و گوید: وی نخستین شارح نهج البلاغه است ولی موافق تحقیق مستدرک الوسایل اولین شارح نهج البلاغه ابوالحسن بیهقی است. 29- الناسخ و المنسوخ من القرآن. 30- نفثهالمصدور، و این کتاب مشتمل بر منظومات اوست. از اشعار اوست: بنوالزهراء آباء الیتامی اذاما خوطبوا قالوا سلاماً هُم ُ حجج الاله علی البرایا فمن ناواهم یلق الاثاما فکان نهارهم ابداً صیاما و لیلهم کما تدری قیاما. وی در روز چهارشنبه 14 شوال 537 هجری قمری در شهر قم درگذشت و در صحن بزرگ حضرت معصومه دفن شد، قبر وی تاکنون مشهور و مزار است. (روضات الجنات) (قصص العلماء) (الذریعه) (ریحانه الادب)
محمد بن محمد بن ابی جعفر، مکنی به قطب الدین و قطب المحققین. از اکابر علمای نامی اسلامی است، و در کلمات بزرگان به علامۀ رازی و سلطان المحققین موصوف است. اصل او از ورامین از مضافات ری بوده است و به همین جهت به رازی شهرت یافت. او از شاگردان مبرز علامۀ حلی است و قواعد علامه را به خط خود استنساخ کرد و علامه در پشت همان نسخه به سال 713 هجری قمری در قصبۀ ورامین برای او اجازه نوشت. وفات او در دوازده ذی قعده سال 776 هجری قمری اتفاق افتاد و در مقبرۀ صالحیۀ دمشق دفن شد، سپس وی را به موضعی دیگر نقل کردند. او راست: 1- بحر الاصداف، و این کتاب حاشیه و شرح تفسیر کشاف است. 2- تحریر القواعد المنطقیه، در شرح شمسیه است و به شرح شمسیه مشهور است و بارهادر ایران و غیر ایران چاپ شده است. 3- تحفه الاشراف فی شرح الکشاف، این کتاب در چند مجلد و بزرگتر از بحرالاصداف است. 4- تحقیق معنی التصور و التصدیق، این کتاب در تونس چاپ شده و نسخه ای از آن با شرح محمد بن زاهد هروی در کتاب خانه خدیویۀ مصر موجود است. 5- تقسیم العلم. 6- حاشیۀ قواعد علامه، این کتاب را حواشی قطبیه گویند. 7- شرح الاشارات. 8- شرح مطالع، که کتاب مطالع الانوار قاضی سراج الدین ارموی را در منطق و کلام برای غیاث الدین وزیر شرح کرد. و نام اصلی این شرح لوامع الاسرار فی شرح مطالع الانوار است. قسمت منطق آن بارها در ایران و غیره چاپ شده است. 9- المحاکمات بین شرحی الاشارات، که محاکمۀ مابین دو شرح اشارات فخر رازی و خواجه نصیرالدین طوسی است. (قاموس الاعلام ترکی) (طبقات الشافعیه ج 6) (ریحانه الادب ج 3 ص 304)
محمد بن محمد بن ابی جعفر، مکنی به قطب الدین و قطب المحققین. از اکابر علمای نامی اسلامی است، و در کلمات بزرگان به علامۀ رازی و سلطان المحققین موصوف است. اصل او از ورامین از مضافات ری بوده است و به همین جهت به رازی شهرت یافت. او از شاگردان مبرز علامۀ حلی است و قواعد علامه را به خط خود استنساخ کرد و علامه در پشت همان نسخه به سال 713 هجری قمری در قصبۀ ورامین برای او اجازه نوشت. وفات او در دوازده ذی قعده سال 776 هجری قمری اتفاق افتاد و در مقبرۀ صالحیۀ دمشق دفن شد، سپس وی را به موضعی دیگر نقل کردند. او راست: 1- بحر الاصداف، و این کتاب حاشیه و شرح تفسیر کشاف است. 2- تحریر القواعد المنطقیه، در شرح شمسیه است و به شرح شمسیه مشهور است و بارهادر ایران و غیر ایران چاپ شده است. 3- تحفه الاشراف فی شرح الکشاف، این کتاب در چند مجلد و بزرگتر از بحرالاصداف است. 4- تحقیق معنی التصور و التصدیق، این کتاب در تونس چاپ شده و نسخه ای از آن با شرح محمد بن زاهد هروی در کتاب خانه خدیویۀ مصر موجود است. 5- تقسیم العلم. 6- حاشیۀ قواعد علامه، این کتاب را حواشی قطبیه گویند. 7- شرح الاشارات. 8- شرح مطالع، که کتاب مطالع الانوار قاضی سراج الدین ارموی را در منطق و کلام برای غیاث الدین وزیر شرح کرد. و نام اصلی این شرح لوامع الاسرار فی شرح مطالع الانوار است. قسمت منطق آن بارها در ایران و غیره چاپ شده است. 9- المحاکمات بین شرحَی الاشارات، که محاکمۀ مابین دو شرح اشارات فخر رازی و خواجه نصیرالدین طوسی است. (قاموس الاعلام ترکی) (طبقات الشافعیه ج 6) (ریحانه الادب ج 3 ص 304)
حیدر موسوی. از سادات جلیل القدر و عارفان معروف به وده و با چندین واسطه نسبش به عبدالله بن موسی بن جعفر میرسد. وی سرسلسلۀ فرقۀ حیدری است. شیخ عطار صحبت او را درک کرد و کتاب حیدری نامه رابه نام وی تألیف داده است و یک نسخۀ خطی از آن به نام دیوان قطب الدین حیدر به شمارۀ 248 در کتاب خانه مدرسه عالی سپهسالار تهران موجود است. ولادت او در شهر تون خراسان اتفاق افتاد و مدتی در تبریز اقامت کرد و به سال 618 هجری قمری در آنجا درگذشت. (روضات الجنات) (ریحانه الادب). مستوفی گوید: (شیخ...) حیدرزاده، مردی صاحب وقت بوده و گروه چندی متابع داشت، و به سال 618 وفات یافت. (از تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 793)
حیدر موسوی. از سادات جلیل القدر و عارفان معروف به وده و با چندین واسطه نسبش به عبدالله بن موسی بن جعفر میرسد. وی سرسلسلۀ فرقۀ حیدری است. شیخ عطار صحبت او را درک کرد و کتاب حیدری نامه رابه نام وی تألیف داده است و یک نسخۀ خطی از آن به نام دیوان قطب الدین حیدر به شمارۀ 248 در کتاب خانه مدرسه عالی سپهسالار تهران موجود است. ولادت او در شهر تون خراسان اتفاق افتاد و مدتی در تبریز اقامت کرد و به سال 618 هجری قمری در آنجا درگذشت. (روضات الجنات) (ریحانه الادب). مستوفی گوید: (شیخ...) حیدرزاده، مردی صاحب وقت بوده و گروه چندی متابع داشت، و به سال 618 وفات یافت. (از تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 793)
بناکتی، احمد بن محمود بن ابی بکر. ابن الفوطی درباره او گوید: مردی نیکوخو و صحیح الضبط بود، هنگام اقامت خواجه نصیرالدین طوسی در مراغه در آن شهر ساکن و به استکتاب و استنساخ کتب مشغول بود و چندین بار به محل رصد آمد و خواجه را ملاقات کرد و از تصنیفات خواجه برای خود و دیگران نسخه ها نوشت. (احوال و آثار خواجه تألیف مدرس رضوی ص 180)
بناکتی، احمد بن محمود بن ابی بکر. ابن الفوطی درباره او گوید: مردی نیکوخو و صحیح الضبط بود، هنگام اقامت خواجه نصیرالدین طوسی در مراغه در آن شهر ساکن و به استکتاب و استنساخ کتب مشغول بود و چندین بار به محل رصد آمد و خواجه را ملاقات کرد و از تصنیفات خواجه برای خود و دیگران نسخه ها نوشت. (احوال و آثار خواجه تألیف مدرس رضوی ص 180)
مظفر بن ابی الحسن بن اردشیر ابی منصور عبّادی الواعظ المروزی. ملقب به قطب الدین و معروف به امیر از اهل مرو. او یدی طولی در وعظ و تذکیر داشت با ادائی نیکو و مهارتی بی مثل که بدو مثل زدندی و بر فضل او اهل عصر همداستان بودند. از مرو به بغداد رفت و نزدیک سه سال بدانجا بود و مجلس می گفت و از خلق قبولی تام یافت و خلیفه مقتفی لامرالله او را برسولی بسنجربن ملکشاه سلجوقی فرستاد پس از بازگشت از خراسان رسول خوزستان شد و در این سفر به عسکر مکرم در 547 هجری قمری درگذشت و جنازه او را به بغداد بردند و در حظیرۀ جنید معروف به خاک سپردند. ولادت او به سال 491 هجری قمری بوده است
مظفر بن ابی الحسن بن اردشیر ابی منصور عبّادی الواعظ المروزی. ملقب به قطب الدین و معروف به امیر از اهل مرو. او یدی طولی در وعظ و تذکیر داشت با ادائی نیکو و مهارتی بی مثل که بدو مثَل زدندی و بر فضل او اهل عصر همداستان بودند. از مرو به بغداد رفت و نزدیک سه سال بدانجا بود و مجلس می گفت و از خلق قبولی تام یافت و خلیفه مقتفی لامرالله او را برسولی بسنجربن ملکشاه سلجوقی فرستاد پس از بازگشت از خراسان رسول خوزستان شد و در این سفر به عسکر مکرم در 547 هجری قمری درگذشت و جنازه او را به بغداد بردند و در حظیرۀ جنید معروف به خاک سپردند. ولادت او به سال 491 هجری قمری بوده است
یاقوتی ملقب به قطب الدین خال برکیارق سلجوقی. ترکان خاتون امیر قطب الدین اسماعیل یاقوتی را که خال برکیارق بود بفریفت و وعده داد که زن او شود و او را بر جنگ برکیارق تحریص کرد و ایشانرا در حدود کرخ سنۀ ست و ثمانین و اربعمائه (486 هجری قمری) جنگ افتاد. بر کیارق مظفر شد. اسماعیل یاقوتی اسیر گشت و در رمضان سال مذکور کشته شد. (تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 450). و رجوع به حبیب السیر چ تهران ج 2 جزو4 ص 181 شود
یاقوتی ملقب به قطب الدین خال برکیارق سلجوقی. ترکان خاتون امیر قطب الدین اسماعیل یاقوتی را که خال برکیارق بود بفریفت و وعده داد که زن او شود و او را بر جنگ برکیارق تحریص کرد و ایشانرا در حدود کرخ سنۀ ست و ثمانین و اربعمائه (486 هجری قمری) جنگ افتاد. بر کیارق مظفر شد. اسماعیل یاقوتی اسیر گشت و در رمضان سال مذکور کشته شد. (تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 450). و رجوع به حبیب السیر چ تهران ج 2 جزو4 ص 181 شود
ابن ابی السعود بن ظهیرۀ شافعی مکی، ملقب به قطب الدین. در اواخر مائۀ نهم و اوائل دهم هجری میزیست. او راست: جامعهالجواهر در مطلع کواکب ثابته و آن منظومه ای در بحر رجز است در 77 بیت که بسال 905 هجری قمری نظم کرده است
ابن ابی السعود بن ظهیرۀ شافعی مکی، ملقب به قطب الدین. در اواخر مائۀ نهم و اوائل دهم هجری میزیست. او راست: جامعهالجواهر در مطلع کواکب ثابته و آن منظومه ای در بحر رجز است در 77 بیت که بسال 905 هجری قمری نظم کرده است
قطب الدین ابوالحسین سعید بن هبه الله متوفای سال 573 هجری قمری که نهج البلاغۀ حضرت علی علیه السلام را شرح کرد و رساله ای در اثبات اینکه طریقۀ کلام در معرفت احکام دینی طریقه ای مطمئن و خالی از شبهه نیست نوشت و در آن نودوپنج مورد از موارد اختلاف بین شیخ مفید و سید مرتضی دو پیشوای نامی شیعه را یادآورد شد. (از خاندان نوبختی ص 77)
قطب الدین ابوالحسین سعید بن هبه الله متوفای سال 573 هجری قمری که نهج البلاغۀ حضرت علی علیه السلام را شرح کرد و رساله ای در اثبات اینکه طریقۀ کلام در معرفت احکام دینی طریقه ای مطمئن و خالی از شبهه نیست نوشت و در آن نودوپنج مورد از موارد اختلاف بین شیخ مفید و سید مرتضی دو پیشوای نامی شیعه را یادآورد شد. (از خاندان نوبختی ص 77)
قطب الدین عتیقی. پدر جلال الدین عتیقی است. اشعار نیک دارد و منها: من ازین بار که رخ سوی سفر می آرم از دل ودیدۀ خود خون جگر می بارم جز خدا هیچ کسی نیست که داند حالم همدمی نیست که باشد نفسی غمخوارم اندرین قافله کس نیست ز من سوخته تر بیم آن است که جان را بخدا بسپارم. (تاریخ گزیده چ برون ص 824)
قطب الدین عتیقی. پدر جلال الدین عتیقی است. اشعار نیک دارد و منها: من ازین بار که رخ سوی سفر می آرم از دل ودیدۀ خود خون جگر می بارم جز خدا هیچ کسی نیست که داند حالم همدمی نیست که باشد نفسی غمخوارم اندرین قافله کس نیست ز من سوخته تر بیم آن است که جان را بخدا بسپارم. (تاریخ گزیده چ برون ص 824)
از عرفای معروف ایران (متوفی 618 هجری قمری) که تربت حیدری بمناسبت آرامگاه وی بدین نام خوانده شده و طایفۀ حیدری (مقابل نعمتی) بدو منسوب است. (فرهنگ فارسی معین)
از عرفای معروف ایران (متوفی 618 هجری قمری) که تربت حیدری بمناسبت آرامگاه وی بدین نام خوانده شده و طایفۀ حیدری (مقابل نعمتی) بدو منسوب است. (فرهنگ فارسی معین)
قطب الدّین ترک فرزند شاهور از مشاهیر عرفای قرن 6 و اوایل قرن 7 هجری و از مشایخ شیخ عطار است. مؤلف آنندراج گوید: بعد از آنکه قطب الدین حیدر ترک از ترکستان به خراسان آمد. و آنجا (زاوه) منزل گزیده و بجوار رحمت ایزد رسیده در آنجا مدفون شده (زاوه) به تربت حیدریه مشهور و موسوم شده و او در پانصد و نود و هفت رحلت یافته و در مدح پیروان او گفته اند: سال دیگرگر بمانی قطب دین حیدر شوی. و سید حیدر تونی غیر وی است و مزارش در شهر تبریز معروف. (آنندراج). حمداﷲ مستوفی آرد: حمداﷲ قطب الدین حیدرزاده وفاتش در سنۀ ثمان و عشر و ستمائه مردی صاحب وقت بود گروه جندرنان متابع او اند. (تاریخ گزیده چ لندن ص 793). دولتشاه آرد: شیخ عطار در طفولیت نظر از قطب عالم قطب الدین حیدر یافته و کدکن که مولد شیخ است در نواحی زاوه است و پدر شیخ ابراهیم بن اسحاق عطار کدکنی است مرید قطب الدین حیدر بوده و شیخ عطار حیدرنامه بجهت قطب عالم در ایام شباب بنظم آورده، چون در اوان شباب بوده هرچند بسخنان شیخ مانند نیست، اما بتحقیق سخن شیخ است و بعضی میگویند که حیدریان آن نظم را بر شیخ بسته اند و آن اعتقاد غلط است. اما قطب الدین حیدر از ابدال بوده و مجذوب مطلق است. محققان معتقد حیدرند. مردی صاحب باطن بوده است و اهل ریاضت، و یکصد و ده سال و بعضی گویند یکصد و چهل سال عمر یافته و از نژاد خانان ترکستان است و پدر او را شاهور نام بوده و او از مادر مجذوب متولد شده و کرامات و مقامات او مشهور است و در تاریخ سنۀ سبع و تسعین و خمسمائه رحلت کرده و به زاوه مدفون است و بعضی وفات او را در سنۀ اثنی و ستمائه نیز نوشته اند. (تذکرۀ دولتشاه چ لیدن ص 192). مؤلف حبیب السیر آرد: قطب الدین حیدرزاده که جماعت حیدریان بدو منسوب اند در 618 وفات یافت و در قصبۀ تربت که از محالات ولایت زاوه است مدفون گشت. (از حبیب السیرچ خیام ج 2 ص 342). مرحوم دکتر غنی آرد: تاریخ وفات قطب الدین زاوی در تاریخ گزیده 618 و در مجمل فصیحی 613 آمده. (تاریخ تصوف دکتر غنی ج 2 ص 403). و رجوع به قطب الدین حیدر شود
قطب الدّین ترک فرزند شاهور از مشاهیر عرفای قرن 6 و اوایل قرن 7 هجری و از مشایخ شیخ عطار است. مؤلف آنندراج گوید: بعد از آنکه قطب الدین حیدر ترک از ترکستان به خراسان آمد. و آنجا (زاوه) منزل گزیده و بجوار رحمت ایزد رسیده در آنجا مدفون شده (زاوه) به تربت حیدریه مشهور و موسوم شده و او در پانصد و نود و هفت رحلت یافته و در مدح پیروان او گفته اند: سال دیگرگر بمانی قطب دین حیدر شوی. و سید حیدر تونی غیر وی است و مزارش در شهر تبریز معروف. (آنندراج). حمداﷲ مستوفی آرد: حمداﷲ قطب الدین حیدرزاده وفاتش در سنۀ ثمان و عشر و ستمائه مردی صاحب وقت بود گروه جندرنان متابع او اند. (تاریخ گزیده چ لندن ص 793). دولتشاه آرد: شیخ عطار در طفولیت نظر از قطب عالم قطب الدین حیدر یافته و کدکن که مولد شیخ است در نواحی زاوه است و پدر شیخ ابراهیم بن اسحاق عطار کدکنی است مرید قطب الدین حیدر بوده و شیخ عطار حیدرنامه بجهت قطب عالم در ایام شباب بنظم آورده، چون در اوان شباب بوده هرچند بسخنان شیخ مانند نیست، اما بتحقیق سخن شیخ است و بعضی میگویند که حیدریان آن نظم را بر شیخ بسته اند و آن اعتقاد غلط است. اما قطب الدین حیدر از ابدال بوده و مجذوب مطلق است. محققان معتقد حیدرند. مردی صاحب باطن بوده است و اهل ریاضت، و یکصد و ده سال و بعضی گویند یکصد و چهل سال عمر یافته و از نژاد خانان ترکستان است و پدر او را شاهور نام بوده و او از مادر مجذوب متولد شده و کرامات و مقامات او مشهور است و در تاریخ سنۀ سبع و تسعین و خمسمائه رحلت کرده و به زاوه مدفون است و بعضی وفات او را در سنۀ اثنی و ستمائه نیز نوشته اند. (تذکرۀ دولتشاه چ لیدن ص 192). مؤلف حبیب السیر آرد: قطب الدین حیدرزاده که جماعت حیدریان بدو منسوب اند در 618 وفات یافت و در قصبۀ تربت که از محالات ولایت زاوه است مدفون گشت. (از حبیب السیرچ خیام ج 2 ص 342). مرحوم دکتر غنی آرد: تاریخ وفات قطب الدین زاوی در تاریخ گزیده 618 و در مجمل فصیحی 613 آمده. (تاریخ تصوف دکتر غنی ج 2 ص 403). و رجوع به قطب الدین حیدر شود
قطب الدین پسر سیورغتمش است که پس از مرگ مظفرالدین محمد بسال 702 هجری قمری حکومت کرمان از طرف غازان خان مغول بنام وی صادر گردید. پس از مرگ محمدشاه غازان خان و الجایتو، شاه جهان از دادن مالیات به وی خودداری کرد سلطان محمد الجایتو او را احضار کرد، اما از تقصیر او درگذشت ولی او دیگر روی سلطنت کرمان را ندید و تسلط قراختای بر کرمان در سال 703 ه. ق. به او ختم شد. رجوع به طبقات سلاطین اسلام، تاریخ مغول ص 410 و تاریخ کرمان ص 173 و حبیب السیر چ کتاب خانه خیام ج 3 ص 272 و از سعدی تا جامی ص 52 شود
قطب الدین پسر سیورغتمش است که پس از مرگ مظفرالدین محمد بسال 702 هجری قمری حکومت کرمان از طرف غازان خان مغول بنام وی صادر گردید. پس از مرگ محمدشاه غازان خان و الجایتو، شاه جهان از دادن مالیات به وی خودداری کرد سلطان محمد الجایتو او را احضار کرد، اما از تقصیر او درگذشت ولی او دیگر روی سلطنت کرمان را ندید و تسلط قراختای بر کرمان در سال 703 هَ. ق. به او ختم شد. رجوع به طبقات سلاطین اسلام، تاریخ مغول ص 410 و تاریخ کرمان ص 173 و حبیب السیر چ کتاب خانه خیام ج 3 ص 272 و از سعدی تا جامی ص 52 شود
شاه قطب الدین شاه، ابن مبارزالدین محمد بن مظفر ملقب به قطب الدین. از امرای آل مظفر در اصفهان. (حدود 759 -776 هجری قمری). (ترجمه از طبقات سلاطین اسلام ص 223)
شاه قطب الدین شاه، ابن مبارزالدین محمد بن مظفر ملقب به قطب الدین. از امرای آل مظفر در اصفهان. (حدود 759 -776 هجری قمری). (ترجمه از طبقات سلاطین اسلام ص 223)
محمود بن مسعود بن مصلح فارسی کازرونی اشعری شافعی، مکنی به ابوالثناء. از اکابر علمای قرن هشتم هجری و از شاگردان خواجه نصیرالدین طوسی و صدرالدین قونوی و کاتبی قزوینی است. او راست: 1- اختیارات المظفری، این کتاب را برای مظفرالدین یولق ارسلان تألیف کرده و مشتمل بر چهار مقاله است در هیأت. 2- انموذج العلوم. 3- التحفه الشاهیه، این کتاب را برای وزیر کبیر امیر شاه محمد بن حیدر سعیه تألیف داده. 4- ترجمه تحریر اقلیدس. 5- سزاوار افتخار. 6- شرح حکمه الاشراق، در تهران چاپ سنگی شده. 7- شرح کلیات قانون ابن سینا. 8- شرح مختصر الاصول حاجبی. 9- شرح مفتاح العلوم سکاکی که فقط قسم سیم آن را که در معانی و بیان و عروض است شرح مزجی کرده و به مفتاح المفتاح موسوم داشته و نسخۀ خطی آن به شمارۀ 299 در کتاب خانه مدرسه سپهسالار جدید تهران موجود است. 10- شرح الاشراف. 11- نهایه الادراک فی درایه الافلاک، نسخه ای از این کتاب در خزانۀ مصریه و نسخه ای دیگر به شمارۀ 956 در کتاب خانه استانبول و دو نسخه نیز به شمارۀ 2060 و 2061 در خزانۀ بانکی فور موجود است. وفات وی در 24 رمضان سال 710 یا 716 هجری قمری در 76 یا 82 یا 86 سالگی در تبریز اتفاق افتاد و در قبرستان چرنداب گجیل نزدیک قبر قاضی بیضاوی دفن گردید. از اشعار اوست: ایا رب تخلق ما تخلق و تنهی عبادک ان یعشقوا خلقت الملاح لنا فتنه و قلت اعبدوا ربکم و اتقوا اذا کنت انت خلقت الملاح فقل للملاح بنا یرفقوا یک چند به یاقوت تر آلوده شدیم یک چند پی زمرد سوده شدیم آلودگیی بود ولیکن تن را شستیم به آب توبه وآسوده شدیم. (طبقات الشافعیه) (روضات الجنات) (قاموس الاعلام ترکی) (ریحانه الادب). و رجوع به تاریخ گزیده و رجال حبیب السیر ص 15 و 26 و احوال و آثار خواجه نصیر تألیف مدرس رضوی ص 136 شود
محمود بن مسعود بن مصلح فارسی کازرونی اشعری شافعی، مکنی به ابوالثناء. از اکابر علمای قرن هشتم هجری و از شاگردان خواجه نصیرالدین طوسی و صدرالدین قونوی و کاتبی قزوینی است. او راست: 1- اختیارات المظفری، این کتاب را برای مظفرالدین یولق ارسلان تألیف کرده و مشتمل بر چهار مقاله است در هیأت. 2- انموذج العلوم. 3- التحفه الشاهیه، این کتاب را برای وزیر کبیر امیر شاه محمد بن حیدر سعیه تألیف داده. 4- ترجمه تحریر اقلیدس. 5- سزاوار افتخار. 6- شرح حکمه الاشراق، در تهران چاپ سنگی شده. 7- شرح کلیات قانون ابن سینا. 8- شرح مختصر الاصول حاجبی. 9- شرح مفتاح العلوم سکاکی که فقط قسم سیُم آن را که در معانی و بیان و عروض است شرح مزجی کرده و به مفتاح المفتاح موسوم داشته و نسخۀ خطی آن به شمارۀ 299 در کتاب خانه مدرسه سپهسالار جدید تهران موجود است. 10- شرح الاشراف. 11- نهایه الادراک فی درایه الافلاک، نسخه ای از این کتاب در خزانۀ مصریه و نسخه ای دیگر به شمارۀ 956 در کتاب خانه استانبول و دو نسخه نیز به شمارۀ 2060 و 2061 در خزانۀ بانکی فور موجود است. وفات وی در 24 رمضان سال 710 یا 716 هجری قمری در 76 یا 82 یا 86 سالگی در تبریز اتفاق افتاد و در قبرستان چرنداب گجیل نزدیک قبر قاضی بیضاوی دفن گردید. از اشعار اوست: ایا رب تخلق ما تخلق و تنهی عبادک ان یعشقوا خلقت الملاح لنا فتنه و قلت اعبدوا ربکم و اتقوا اذا کنت انت خلقت الملاح فقل للملاح بنا یرفقوا یک چند به یاقوت تر آلوده شدیم یک چند پی زمرد سوده شدیم آلودگیی بود ولیکن تن را شستیم به آب توبه وآسوده شدیم. (طبقات الشافعیه) (روضات الجنات) (قاموس الاعلام ترکی) (ریحانه الادب). و رجوع به تاریخ گزیده و رجال حبیب السیر ص 15 و 26 و احوال و آثار خواجه نصیر تألیف مدرس رضوی ص 136 شود
محمد حسینی ذهبی، معروف به قطب الاقطاب. از بزرگان عرفا و مشایخ سلسلۀ ذهبیه است. او راست: 1- ارجوزه فی شرح حدیث امیرالمؤمنین: ان فساد العامه من الخاصه... الخ. 2- ارجوزه فی الصرف. 3- ارجوزه فی العوامل النحویه. 4- ارجوزه فی الفقه و الاصول و الموازین الشرعیه. 5- انوار الولایه. 6- شمس الحکمه. 7- فصل الخطاب. 8- قصیدۀ عشقیه. 9- کنزالحکمه. 10- نورالهدایه. وی به سال 1103 هجری قمری درگذشت. (ریاض العلماء) (الذریعه) (ریحانه الادب)
محمد حسینی ذهبی، معروف به قطب الاقطاب. از بزرگان عرفا و مشایخ سلسلۀ ذهبیه است. او راست: 1- ارجوزه فی شرح حدیث امیرالمؤمنین: ان فساد العامه من الخاصه... الخ. 2- ارجوزه فی الصرف. 3- ارجوزه فی العوامل النحویه. 4- ارجوزه فی الفقه و الاصول و الموازین الشرعیه. 5- انوار الولایه. 6- شمس الحکمه. 7- فصل الخطاب. 8- قصیدۀ عشقیه. 9- کنزالحکمه. 10- نورالهدایه. وی به سال 1103 هجری قمری درگذشت. (ریاض العلماء) (الذریعه) (ریحانه الادب)
ابن محمد بن عبیدالله حسنی حسینی ایجی، مکنی به ابوالخیر و ملقب به قطب الدین و مشهور به صفوی (منسوب به جد مادریش صفی الدین). از متصوفۀ فاضل و شافعی مذهب بود. اصل وی از هندوستان است وبسال 900 هجری قمری تولد یافت و سالها مجاور مکه بود و سرانجام در مصر سکونت کرد و بسال 953 هجری قمری درگذشت. او راست: تفسیر قرآن از سورۀ عم تا انتهای آن، شرح الغره در منطق، شرح الحدیث الاول من الجامع الصحیح للبخاری، شرح الکافیۀ ابن حاجب در نحو و مختصرالنهایۀ ابن اثیر. (از الاعلام زرکلی از شذرات الذهب)
ابن محمد بن عبیدالله حسنی حسینی ایجی، مکنی به ابوالخیر و ملقب به قطب الدین و مشهور به صفوی (منسوب به جد مادریش صفی الدین). از متصوفۀ فاضل و شافعی مذهب بود. اصل وی از هندوستان است وبسال 900 هجری قمری تولد یافت و سالها مجاور مکه بود و سرانجام در مصر سکونت کرد و بسال 953 هجری قمری درگذشت. او راست: تفسیر قرآن از سورۀ عم تا انتهای آن، شرح الغره در منطق، شرح الحدیث الاول من الجامع الصحیح للبخاری، شرح الکافیۀ ابن حاجب در نحو و مختصرالنهایۀ ابن اثیر. (از الاعلام زرکلی از شذرات الذهب)
تبریزی. پدر جلال الدین عتیقی است. اشعاری دارد، او راست: من از این بار که رخ سوی سفر می آرم از دل و دیدۀ خود خون جگرمی بارم جز خدا هیچکسی نیست که داند حالم همدمی نیست که باشد نفسی غمخوارم اندرین قافله کس نیست ز من سوخته تر بیم آن است که جان را به خدا بسپارم. (ازتاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 824)
تبریزی. پدر جلال الدین عتیقی است. اشعاری دارد، او راست: من از این بار که رخ سوی سفر می آرم از دل و دیدۀ خود خون جگرمی بارم جز خدا هیچکسی نیست که داند حالم همدمی نیست که باشد نفسی غمخوارم اندرین قافله کس نیست ز من سوخته تر بیم آن است که جان را به خدا بسپارم. (ازتاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 824)
امیرالامرای المستضی ٔبالله بیست ویکمین خلیفۀ عباسی بود. مدت درازی امارت داشت. مردی دیندار و دوستدار علماء بود و سرانجام خلیفه را از او رنجانیدند، و بر اثر تحریکات، عوام به در خانه وی غوغا کردند. او دیوار خانه بشکافت و با پانصد سوار راه موصل گرفت. عوام خانه اش را تاراج کردند، در راه موصل گرما بدو اثر کرد و با اکثر اتباع بدان درگذشت. (از تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 367 و 368)
امیرالامرای المستضی ٔبالله بیست ویکمین خلیفۀ عباسی بود. مدت درازی امارت داشت. مردی دیندار و دوستدار علماء بود و سرانجام خلیفه را از او رنجانیدند، و بر اثر تحریکات، عوام به در خانه وی غوغا کردند. او دیوار خانه بشکافت و با پانصد سوار راه موصل گرفت. عوام خانه اش را تاراج کردند، در راه موصل گرما بدو اثر کرد و با اکثر اتباع بدان درگذشت. (از تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 367 و 368)
محمد بن علی بن عبدالوهاب شریف دیلمی اشکوری. از علمای امامیۀقرن یازدهم هجری و از شاگردان میرداماد است. با شیخ حر عاملی همعصر بود. او راست: 1- ثمره الفؤاد، در فقه، نسخه ای از این کتاب که در زمان حیات مؤلف نوشته شده در کتاب خانه رضویۀ مشهد موجود است. 2- رساله ای در علم مثال. 3- محبوب القلوب. سال وفات او به دست نیامد. (الذریعه ج 5 ص 15) (ریحانه الادب ج 3 ص 311)
محمد بن علی بن عبدالوهاب شریف دیلمی اشکوری. از علمای امامیۀقرن یازدهم هجری و از شاگردان میرداماد است. با شیخ حر عاملی همعصر بود. او راست: 1- ثمره الفؤاد، در فقه، نسخه ای از این کتاب که در زمان حیات مؤلف نوشته شده در کتاب خانه رضویۀ مشهد موجود است. 2- رساله ای در علم مثال. 3- محبوب القلوب. سال وفات او به دست نیامد. (الذریعه ج 5 ص 15) (ریحانه الادب ج 3 ص 311)
ابن محمد بن ابوالحسین احمد یونینی بعلبکی ملقب به قطب الدین و مکنی به ابوالفتح (640- 726 هجری قمری) مورخ و اصلش از بعلبک بود، ولی در دمشق متولد شد و همانجا درگذشت. پس از فوت برادر شیخ بعلبک شد. وی مردی فاضل و خوش محضرو با شخصیت و عالیقدر بود. از آثار اوست: 1- مختصر مرآهالزمان. 2- ذیل مرآهالزمان. (از الاعلام زرکلی)
ابن محمد بن ابوالحسین احمد یونینی بعلبکی ملقب به قطب الدین و مکنی به ابوالفتح (640- 726 هجری قمری) مورخ و اصلش از بعلبک بود، ولی در دمشق متولد شد و همانجا درگذشت. پس از فوت برادر شیخ بعلبک شد. وی مردی فاضل و خوش محضرو با شخصیت و عالیقدر بود. از آثار اوست: 1- مختصر مرآهالزمان. 2- ذیل مرآهالزمان. (از الاعلام زرکلی)
طبیب. وی مهارتی بیش از طبیبان عصر خویش داشت، و از اطرافیان خاص سلطان سعید بود. پس از قتل وی چندی در زندان امیر حسن بیک به سر برد و چون از زندان نجات یافت به روم رفت و به دربار سلطان محمد روحی بار یافت. (رجال حبیب السیر ص 145)
طبیب. وی مهارتی بیش از طبیبان عصر خویش داشت، و از اطرافیان خاص سلطان سعید بود. پس از قتل وی چندی در زندان امیر حسن بیک به سر برد و چون از زندان نجات یافت به روم رفت و به دربار سلطان محمد روحی بار یافت. (رجال حبیب السیر ص 145)
شیخ قطب الدین نیشابوری، یحیی حاجی. خاندان ایشان از مشایخ کبار بوده اند و او مردی است بزرگ و در هرات به درب فیروزآباد مدفون است، و به خواجه قطب الدین نیشابوری مشهور. (تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 794)
شیخ قطب الدین نیشابوری، یحیی حاجی. خاندان ایشان از مشایخ کبار بوده اند و او مردی است بزرگ و در هرات به درب فیروزآباد مدفون است، و به خواجه قطب الدین نیشابوری مشهور. (تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 794)
میرزا لطف الدین شکراﷲ تبریزی (1095-1164). تخلص وی مخمور. از شعرای قرن دوازدهم هجری است و این دو بیت او راست: تعجب نیست بدطینت اگر حاجت روا گردد که زخم کهنه را خاکسترعقرب دوا گردد ز دونان کی به خود درماندگان را کار بگشاید گره امکان ندارد باز با انگشت پا گردد. (از دانشمندان آذربایجان صص 339-340)
میرزا لطف الدین شکراﷲ تبریزی (1095-1164). تخلص وی مخمور. از شعرای قرن دوازدهم هجری است و این دو بیت او راست: تعجب نیست بدطینت اگر حاجت روا گردد که زخم کهنه را خاکسترعقرب دوا گردد ز دونان کی به خود درماندگان را کار بگشاید گره امکان ندارد باز با انگشت پا گردد. (از دانشمندان آذربایجان صص 339-340)
ده کوچکی است از دهستان سعیدآباد بخش مرکزی شهرستان جیرفت واقع در 7 هزارگزی باختر سعیدآباد و 2 هزارگزی جنوب ناصریه به سعیدآباد. سکنۀ آن 12 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ده کوچکی است از دهستان سعیدآباد بخش مرکزی شهرستان جیرفت واقع در 7 هزارگزی باختر سعیدآباد و 2 هزارگزی جنوب ناصریه به سعیدآباد. سکنۀ آن 12 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)